محل تبلیغات شما



هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد. روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم. خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد. شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت. خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟ روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!
*- وقتي من يك كاري را دير تمام مي‌كنم، من كند هستم . وقتي رئيسم كار را طول دهد، او دقيق و كامل است . *- وقتي من كاري را انجام ندهم، من تنبل هستم . وقتي رئيسم كاري را انجام ندهد، او مشغول است . *- وقتي كاري را بدون اينكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم . وقتي رئيسم اين كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است . *- وقتي من سعي در جلب رضايت رئيسم داشته باشم، من چاپلوسم .
۱)روش اول: مستقیم بری سراغ پسر مورد نظر و مخشو بزنی و باهاش دوست بشی!! که راه ساده ایه وامروزه اکثر دخترها ازهمین روش برای پیدا کردن شوهر استفاده میکنند!!!! البته این روش خطراتی هم به همراه داره ومعمولا باید باتعدادزیادی پسر دوست بشی تا بالاخره بتونی مخ یکیشون رو برای ازدواج بزنی!! والبته راضی کردن یه پسربرای ازدواج که کاری نداره مساله ی اصلی خانواده ی پسر است. بخصوص مامانش که معمولا مامانها خیلی روی پسراشون حساس هستند.
چیستان و معماهایی که در ادامه می خوانید یکی از بهترین مجموعه های معما می باشد که در عین سرگرم کردن شما حس طنز شما را نیز شکوفا می کند حتما بخونید. اگه نخونید واقعا از دستتون رفته من که خیلی حال کردم نکته ای رو که باید دقت کنید اینه که حتما همه ی چیستان و معما ها رو باید تا آخر بخونید: چیستان اول : با یک معما ی ساده شروع می کنیم. می تونید بگید که اگه یک فیل بالا ی درخت بره چی می شه ؟ معما ی دوم : خوب حالا سوال رو یکم سختش می کنیم.
داماد خَچَل : سن بین 15 تا 19 سال ،خام و نپخته ، سرد وگرم نچشیده ، جسارت بسیار ، حماقت فراوان ، زود پشیمون ، زود رنج ، قربانی عواطف زودگذر یا مبادلات خانوادگی ، بچه اش از خودش بزرگتر داماد مَچَل : سن بین 19تا 25 سال ، ژیگولی ، دانشجو ، سرباز ، رفیق باز ، وابسته به پول بابائی ، بیکار ، آینده دار ، توی هر دامی که براش پهن کنن تلپی میفته ، کیس مناسبی برای تور شدن ، کم ظرفیت ، یکی میزنه یکی میخوره ! داماد هَچَل : سن بین 25 تا 29 سال ، رسیده ، حاضر آماده ،
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند.
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه ؟ چی از جون این یخچال بدبخت میخوای ؟ کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته ؟ کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده ؟ این موقع شب با کی حرف میزنی ؟ چشمات در نیومد پای این کامپیوترِ کوفتی ؟ کی غذای منو خورده ؟

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب مربوط به حقوق و فقه و علوم اسلامی